دوباره یک غروب دلنشین
دوباره یک صدا،
صدای سبز
دوباره می پرد کبوتری
به دور گنبد حرم
دوباره چشمهای من
پر از نگاه کاشی و ستاره می شود
کنار حوض
دوباره ذهن من
پر از صدای بالهای یک فرشته می شود
نگاه کن!
من آن کبوترم
به دور گنبد طلایی اش
چه عاشقانه می پرم
دل نوشت: مولای من نمی دانم چه سری است که تو هم کنیه و هم نام و هم لقب مولا امیرالمومنین هستی؟ ابا الحسن علی موسی الرضا المرتضی (علیه السلام)
شاید بی حکمت نباشد که مشهدت برای من بوی نجف را به ارمغان می آورد و باب الجوادت، ایوان نجف را برایم تداعی می کند... ای کاش امشب کنار پنجره فولادت بودم و در جاری ترین لحظات زائرانت شریک می شدم...
مولای من! برای مان دعا کن تا شیعه باشیم و شیعه باقی بمانیم تا... تا پایان...، تا آغاز... تا زمان بوسه بر آسمان...
میلادش بر عاشقانش مبارک
- ۵ نظر
- ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۴۱