وادی ایمن

دروغگویی / عوامل بیرونی

دوشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۴۹ ق.ظ

عوامل بیرونی مؤثر در دروغگویی

گاهی در یک جامعه، آداب و رسومی غلط، یا باورهایی ناصحیح یا سبک زندگی اشتباهی، بر زندگی قاطبه افراد آن جامعه حاکم می شود که طبق آن، افراد جامعه (البته آنها که دچار ضعف ایمان هستند) در شرایط مختلف خود را ناچار به دروغگویی می بینند. بی تردید یک جامعه اسلامی باید از این چنین فرهنگ هایی مبرا باشد تا با زندگی افراد جامعه در آن، خود به خود افراد به سوی راستگویی حرکت کنند.

و اما ذکر این عوامل:

  1. گسترش فرهنگ چاپلوسی: وقتی در جامعه ای تملق فرهنگ شد، و متملق با فرهنگ! خطرات بسیاری آن جامعه را تهدید می کند که یکی از از آنها تشویق شدن افراد به دروغگویی است. در اینجا فقط به ذکر چند حدیث در این باره بسنده می کنم:
    • امیر مؤمنان(علیه السلام): دوستدار حقیقی تو کسی است که از تو چاپلوسی نمی‌کند وستایشگر واقعی تو آنکه تو را از [ستایشهایش درباره تو] باخبر نمی‌کند.(غرر الحکم ح 7119)
    • امیر مؤمنان(علیه السلام ):با چاپلوس رفاقت نکن که او با چرب زبانی، تو را اغفال می کند و کار نادرست را در نظرت درست جلوه می دهد) فرازی از نامه 31 نهج البلاغه)

 

  1. گسترش فرهنگ ریاکاری: وقتی جامعه ای اسلامی شد، و آنچه مورد تأیید اسلام است، تبدیل به ارزش های آن جامعه شد، تبعاً افراد سودجویی نیز پیدا خواهند شد تا با رنگ به رنگ شدن، خود را صاحب آن ارزش ها جلوه دهند تا به نوایی برسند!! همین امر باعث گسترش فرهنگ ریا و ریاکاری در جامعه است که خود به نوعی دروغ است. برای آنکه جامعه اسلامی از این خطر در امان باشد راهکارهایی وجود دارد از آن جمله:
    • کار فرهنگی و اعتقادی: بی شک هر انسانی که از باور مستحکم داشته باشدتحت هیچ شرایطی حاضر به رنگ به رنگ شدن های مصلحتی نیست. این که همّ و غم نهادهای ذی ربط، تربیت نسلی باشد که ظاهر و باطنش یکی است خود امری است که نمی دانم تا چه حد به آن توجه شده است؟ اما این را می دانم که انقلاب و انقلابی بودن با ریا و تزویر سازگاری ندارد...
    • اگر مردم یک جامعه از درویی بیزار و رویگردان شوند، به مرور این خصلت بد در جامعه کمرنگ خواهد شد، این فرهنگ سازی نیز نیاز به فکر و کارشناسی دارد و کوتاه مدت نیست.

 

  1. گسترش فرهنگ کنجکاوی! : وقتی تجسس و کنجکاوی های بی مورد و مذموم از نظر اسلام، در بین افراد جامعه تبدیل به یک رفتار و عادت شد، قطعاً دروغگویی در آن جامعه رواج پیدا خواهد کرد. چه آن جامعه یک خانواده باشد یا یک فامیل یا یک جامعه بزرگ... همه ما بارها و بارها آیه شریفه " ولا تجسسوا..." را شنیده ایم اما تا چه اندازه به آن پایبند بوده ایم؟ تجسس در امور شخصی فرد، او را وادار به دروغگویی می کند. خدا نکند که ما با وادار کردن کسی به دروغگویی در گناه او شریک باشیم.

(البته این نکته واضح است که مرزی در این تجسس وجود دارد، و آنجا که صلاح عمومی جامعه حکم می کند یا امنیت جامعه ای به خطر می افتد یا ... تجسس امر مذمومی نیست. اما تأیین دقیق این مرز ها نیاز به علم و تقوا دارد.)

 

  1. گسترش فرهنگ دنیا طلبی: وقتی ثروت و تجملگرایی، قدرت، زیبایی ظاهری، شهرت و ... در جامعه ای به فرهنگ و ارزش تبدیل شد و میزان قیمت یک فرد به  حساب بانکی و دارایی ها و نفوذ و قدرت او شد ( به خلاف نظر اسلام که تقوا تنها میزان برتری افراد است) فرد فرد جامعه برای بدست آوردن چنین ارزشهای پستی، دست به پست ترین اعمال هم می زنند که دروغگویی یکی از آن ها است. این خیلی طبیعی است که مقدمات باطل، نتیجه ای باطل دهد... امروزه می بینیم که هرچه جوامع به سوی مادی شدن حرکت می کنند، آمار جنایت، خودکشی، بی اخلاقی(که دروغ هم یکی از مصادیق آن است) در آن جامعه بیشتر می شود.

 

  1. قدرتِ بند پ در جامعه!! : وقتی توصیه شدن و توصیه کردن در جامعه ای باب شد، این خود نوعی دروغ است. وقتی شایسته سالاری کنار رفت و جایگاه اجتماعی و شغلی افراد را عواملی چون توصیه شدن، تملق و چاپلوسی و.. تعیین نمود دروغگو پیروز واقعی این معرکه است...

 

 

  1. رفتار نخبگان جامعه: یکی از مهم ترین و تأثیر کذار ترین مسائل در فرهنگ سازی یک جامه رفتار نخبگان آن جامعه است ( حالا در هر عرصه ای) وقتی فلان فوتبالیست معروف، با دروغ و پرونده سازی از مالیات فرار می کند، یک آقا زاده با رانت، ثروتمند می شود، یا از دست قانون می گریزد، یکی دیگر پستی ناعادلانه را به واسطه خویشاوندی می گیرد، دیگری مدرک دانشگاهی خود را به واسطه جایگاه اجتماعی اش دریافت می کند و.. اینها همه به مرور به بدنه جامعه سرایت می کند و جامعه را نیز آلوده می کند.

 

قطعاً در این باب سخن بسیار است. اما بحث را در همین جا به پایان می رسانم. از همه دوستان می خواهم تا با ارائه نظرات سازنده خود به پیشبرد این بحث کمک کنند.

نظرات  (۱۳)

  • خادم الحسن(علیه السلام)
  • دمتون گرم خیلی عالی
    پاسخ:
    سلام
    ممنونم
    سلام...

    فکر کنم خودتون هم قبول داشته باشید که این نوشته حق مطلب را ادا نمیکنه...در واقع عوامل زیاد دیگری هم هستند اما از عوامل که بگذریم راهکارها چیست...؟

    شما که قبول دارید تعداد افرادی که ایمانشان در آن حد قوی باشد که بتوانند در مقابل مشکلاتی که در پی راستگویی برایشان به وجود میاد ؛ کوتاه نیایند؛ خیلی کم است...و معمولا اینچنین افراد کسانی هستند که خود را درگیر جامعه نمی کنند و معمولا بیرون از جامعه به یک زندگی ساده ی خود می پردازند..

    حالا راهکار چیست؟ ایا باید امر به معروف و نهی از منکر کنیم؟ به چه هزینه ای؟ یعنی تا سر حد چه هزینه ای؟ اگر هزینه سنگین باشد و در عوض کاری پیش نرود آن وقت چی؟ باز هم امر به معروف و ونهی از منکر جواب می دهد؟

    یکی از عواملی که اتفاقا به نظر من پر رنگ و قوی است در این زمینه بر میگرده به قدرت حاکم و مسئولین...برای اینکه منظورم را برسانم یک مثال می زنم...بر فرض جوانی را در نظر بگیرید بعد از تحصیلاتش دنبال کار می گردد...حالا هر جا که می رود دنبال کار یک مصاحبه ای از او می گیرند و در آن مصاحبه سوالاتی مطرح می شود که به عینه خود سوال کننده و مسئولین درجه یک اون سازمان یا اداره شاید بدان عمل نکنند...حالا بحث پارتی بازی ها که بماند سر جای خودش...بر فرض چطور بعد از یه مدتی از ان جوان انتظار دارید تمام سوالاتی که ازش میپرسن را راست بگوید در حالی که میبیند کسانی که به پست و جایی رسیدند معمولا دروغ را چاشنی چاپلوسی خود کردند...سوال: امروز چه جاهایی رو میشناسید که به انسان های آزاده کار بدهند؟ کوچکترین حرف خلاف تصور آن اداره یا سازمان رد کردن شما را نتیجه می دهد

    خیلی جالب بود تو ایام فاطمیه یکی از مداح ها داشت اخر مجلس یکم سیاسی صحبت می کرد بعد از کمی حرف زدن گفت به خدا اگر کار من دولتی نبود میدونستم مثلا با فلان مسئول چه کنم و ... اوج فاجعه را مشاهده می کنید...؟

    حالا فردی ایمانش قوی است که تعدادشان هم خیلی زیاد نیست و کلا دور این جور کارها -کارهای دولتی - را خط می کشد و میخواهد طبق تخصص خود کار آزاد بکند ...تازه می فهمد مشکل دو چندان شده است...هر پروژه ای بخواهد بگیرید نمی تواند هر کاری بخواهد بکند حمایت نمی شود البته به غیر از معدود موارد...

    تازه می فهمد اگر می خواهد کار آزاد بکند و موفق بشود باید یک حامی یا پارتی گردن کلفت داشته باشد...

    خب این جوان بنده خدا ایمانش قوی است و تن نمی دهد به دروغ و ریا و چاپلوسی...می گوید من می روم در یک روستا مدتی کار میکنم و یک زمین می خرم و همانجا مثلا کشاورزی می کنم ...خب تازه اسلام اینجا هم برایش حرف دارد...که اقاجان اسلام با گوشه نشینی مخالف است...شما تخصص داری ...شما ایمان داری...شما فهم داری...بیا در جامعه و به جامعه ی اسلامی کمک کن...یا به هر حال نقد کن..درستش کن...خلاصه یه کاری کن...بله کلا می شود یک دور...

    ++البته این مثالی که من زدم مثلا برای 70 درصد اتفاق می افته  و 30 درصد شاید اینطور نباشه که این هم البته به برکت انقلاب اسلامی است...که اتفاقا اصلا مناسب نیست چون کشورهای غیر اسلامی در این زمینه وضعیتشون اینقدرها هم بد نیست...مثا کشور سوئیس...

    ++من نمیخوام وضعیت کشور را بد جلوه بدم و یا اینکه خدای نکرده کسی رو نسبت به انقلاب بدبین کنم اما یکسری مسائل رو باید گفت ...ما قیامت باید پاسخگو باشیم..همینطوری هم که نمیشه

    به هر حال هر چند ناقض و باریسک عوامل رو ذکر کردید ولی همین مقدار هم جای تشکر داره...

    اگر بتونید در مورد راهکارهای مبارزه با این عوامل هم بنویسید خوبه...

    البته دعا هم اینجا حتما موثره...

    ممنونم
    پاسخ:
    با سلام
    1. وقتی بحث از فرهنگ و فرهنگ سازی است، ما یک وظیفه داریم( به عنوان بدنه جامعه) و مسؤولین هم یک وظیفه دارند. اگر می خواهیم فرهنگ چاپلوسی ریشه کن شه فرهنگ تجمل گرایی از بین بره و... که به تبع آن دروغ ریشه کن بشه باید جامعه به آن حد از رشد فکری برسه که این مسایل رو بپذیره، این رشد فکری به عهده کیست؟ همه ما مسؤلیم. حتی اگر مسؤلین فرهنگ ساز و مؤثر در این زمینه کوتاهی کنند، ما با همدلی و تلاش می تونیم روی افکار عمومی تأثیر بگذاریم و باور کنید لازم نیست از جامعه کنار بریم...
    2. من منکر یکسری از ایرادات موجود در سیستم استخدامی کشور نیستم اما خود من در حساس ترین وزارت خانه این مملکت گزینش شدم(آموزش و پرورش) و خداییش باید بگم سؤلاتشون نه تفتیش عقایدی بود، نه رنگ و بوی سیاسی داشت نه جانبدارانه بود، در ضمن خود من صادقانه به سولاتی جواب دادم که می تونستم با دروغ شخصیت بهتری از خودم به نمایش بذارم!! اما این کارو نکردم و واقعاً هم مشکلی برای کار و استخدام من به وجود نیومد. شاید طرح این بحث از طرف شما خیلی عادلانه نباشه. شاید در سازمان و اداره ای یک یا چند نفر بد عمل کنند اما این باعث نشه که ما از حق بگذزیم.
    3. راهکار تنها فرهنگ سازی است. فرهنگ جامعه از طریق بحث های علمی و کرسی های آزاد اندیشی و کار های کارگاهی در قشر تحصیلکرده و جوان تغییر میکنه و با کمک هنر، رسانه و برنامه ریزی های درازمدت فرهنگی برای عموم مردم قابل اصلاحه که در این بین هر کدام از ما وظیفه ای داره که اگه درست انجامش بده فرهنگ جامعه به مرور تغییر خواهد کرد. تغییر فرهنگ یک امر آنی نیست و نیاز به صبر و استقامت و زمان داره
    برای مثال شما مایکل شوماخر رو ببینید که در فرمول یک یک اسطوره است، اما از نگاه مردم آلمان منفورترین چهره شناخته شد، چون با خارج کردن پول هاش از حساب های بانکی اش در آلمان و انتقال آن به بانک های کشور های دیگه، از مالیات 49 درصدی اش فرار کرد!! چرا مردم آلمان به عنوان یک فرهنگ از مالیات دادن استقبال می کنند؟ اونجا نه اسلام است که چنین قوانین جالبی در زمینه اقتصاد داشته باشد نه... اما این قضیه خیلی قشنگ فرهنگ شده، یکی از دلایلش میتونه این باشه که با اطلاع رسانی صحیح، مردم درک کردند که مالیات های مردم چه تأثیر عجیبی در آسایش و رفاه عمومی داره...
    4. یک تئوری معروفی وجود داره به نام "تئوری پنجره شکسته" کشور هایی مث آمریکا از این تئوری استفاده های جالبی کردند و تأثیرات مثبتی بر ارتقاء فرهنگ عمومی شون انجام دادن. شاید بهتره مسؤولین ما هم در این رابطه برنامه ریزی کنند.
    در کل ممنون از اینکه وقت می ذارید، مطلب رو مطالعه می کنید و نظر می دهید.

  • هیئت محبین شهادت
  • با فایل صوتی جدید بروزیم...
    منتظریم یازهرا
    با سلام مجدد...

    در مورد استخدام و این مباحث من مطلق که صحبت نکردم و اشاره کردم در برخی از موارد اینگونه نیست مثل خود شما...و بیان کردم مثلا میشه گفت حدود 30 درصد شامل حرف های من نمی شوند.

    کل حرف های شما متینه و بله باید فرهنگ سازی کرد..در مورد کشورهای دیگه هم که میشه مثال عجیب غریبی زد همین بانک داری اسلامی هست اسمش در کشور ماست ولی عملش در کشورهای دیگر.

    اینکه فرهنگ سازی کنیم بله حق با شماست و اینکه همه  ی ما مسئولیم هم درست اگر نباشیم که من و شما بیکار نیستیم که الان اینجا هستیم...اما یک مورد هم هست ما نیاز به حمایت داریم...من خیلی از افراد نخبه را می شناسم که به علت عدم حمایت و انتخاب خودسر برخی از مسئولین کاملا از این فضا بریده شده اند...و خیلی ها از ایران رفتند به راحتی ... پس قسمتی از فرهنگ سازی که به مسئولین برمیگرده خیلی سنگین تره...شما چطور از انسان عادی انتظار دارید و او را مسئول می نامید در حالی که برای کوچکترین کارها که کاملا قیچی می شود...من که این حرف ها را می زنم برای هر کدام در ذهنم مصداق دارم..در واقع بیخودی چیزی را مطرح نمی کنم...

    من خیلی ها را میشناسم که قیچی شدند ...خیلی ها را میشناسم که سرکوب شدند..خیلی ها را میشناسم که از ایران رفتند به علت عدم عدالت...و حتی کسی رو میشناسم که متاسفانه خودکشی کرده...

    حرفم اینه که درسته ما همه مسئولیم اما ببینید سنگینی وزنه ی مسئولین جامعه را...

    یاد یک خاطره بد نیست: 

    یک دوران کارهای قرانی می کردیم در یک دانشگاه یادم میاد اون سال پنجاه میلیون پول برای فعالیت های قرانی به نهاد رهبری داده شد...مسئول نهاد هم جلسه ای تشکیل داد برای اینکه چگونه این پول را خرج کنیم...معاونین و چند تا از اساتید بودند و یک دانشجو که من بودم...

    من در کل کارهایی رو پیشنهاد می دادم که مستقیما به آیات قران ربطی نداشت اما در مجرای قران بود به علت تاثیر پذیری بیشتر و شاید جذب بیشتر مثل دیدارهای سالمندان و یتیم خانه ها  و ...

    اما مخالفت می کردند و دلیلشان می دانید چه بود؟

    این بود که این پول بیت المال است و نباید برای این مصارف خرج شود...من گفتم این ها همه مضامین قرانی دارد و برای پیاده شدن ایات این کارها صورت می گیرد 
    گفتم چه نوع پیشنهادی باید داد: گفت پیشنهادهایی بدهید که ایات قران در ان دیده شود مثل مثلا فضاسازی دانشگاه با بنرهای قرانی...تشکلیل جلسات تفسیر و...

    به هر حال که زور ما نمی رسید و آخر هم نفهمیدم آن پنجاه میلیون پول چه شد...

    اتفاقا همان سال هم 500 میلیون اختلاس شد...

    با تعریف این خاطره میخواستم این را بگویم شما اوج فاجعه ی نگاه ها رو ببینید...

    من خیلی قیچی شدن بچه ها را دیدم...خیلی...
    پاسخ:
    بله متأسفانه بد سلیقگی در کارهای فرهنگی بسیار است...
    امید که با همدلی و بصیرت کمی مؤثر باشیم
  • عمار فرهنگ
  • سلام
    مفید بود
    متاسفانه جامعه ما دچار اکثر این موارد هست.
    باید کاری کرد
    فرهنگ سازی با اصول اساسی و بنیادین
    ولی باید کار کرد
    حرف زدن فایده نداره
    با یا علی برخیزیم
    پاسخ:
    با سلام
    ممنون از حضور شما
  • ابوالحسن جعفری
  •  سلام .
     مطلبی آموزنده است البته نباید در حد حرف باشد کسانی که رعایت نمیکنند خیلی ضرر
     می کنند .

     در پناه حق باشید
    پاسخ:
    با سلام
    ممنون از حضورتون
    سلام
    متاسفانه مورد 3 و 4 تواما با هم بسیار رواج داره .
    ولی بنظرم ریشه همه اینا به ترس برمی گرده .
    ترس از تحقیر و تمسخر و فقر و... ریشه همه اینا به نوعی به ترس برمیگرده.
    پاسخ:
    سلام
    بله واقعاً
    اول مطلبم هم گفتم که اگه عوامل درونی دروغگویی (مثل ترس) در وجود انسان ریشه کن بشه، عوامل خارجی نمی تونن روی انسان اثر بذارن...
    سلام
    عالی بود .
    خدا قوت.
    پاسخ:
    سلام
    ممنون از حضورتون
    خدا قوت برادر
    لطفا ایات قران هم در این رابطه استفاده کنید.
    پاسخ:
    سلام
    ممنون
    انشاءالله
    سلام سپاس از دعوتتون

    اینقدر خوب مسأله رو خلاصه و مفید و بصورت عامیانه گفتید که نیازی ندیدم به حرف زدن

    استفاده بردم ممنون
    پاسخ:
    با سلام
    ممنون از حضورتون
  • ... یک بسیجی ...
  • در جهان تا زنده ام گویم ثنای فاطمه(س) / دست حاجت می برم سوی خدای فاطمه(س)

    گر برای درد بی درمان مداوا طالبی / رایگان درمان کند دارالشفای فاطمه(س) . . .

    لحظه هاتون زهرا(س)پسند

    پاسخ:
    با سلام
    ممنون زیبا بود

  • خادم الحسن(علیه السلام)
  • سلام علیکم باطرح جدید و زیبا بروزم منتظرم
    پاسخ:
    با سلام
    خدمت میرسم
    سلام...

    دعوتید به:
      

    http://heyateketab.blog.ir/post/188
    پاسخ:
    با سلام
    خدمت میرسم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی